Wednesday, June 27, 2007

آنجا که بايد، اعتراض نميکنيم، آنجا که نبايد اعتراض ميکنيم

اينجا برای هر ليتر بنزين 1800 تومان ميدهيم، هيچکس صدايش در نمياد و اعتراض نميکنه.
اين نرخ چند ماه پيش 400 تومان ارزونتر بود و الان گرونتر. اينجا وقتی ميخوايم بريم مسافرت اول پول بنزينش رو حساب ميکنيم.
در مملکت ما اما، به سهميه بندی بنزين اون هم 100 ليتر در ماه اعتراض ميکنند. 100 ليتر خيليه. خيلی! من نميدونم مردم چيکار ميخوان بکنن 100 ليتر رو.

اونوقت همين ما ، وقتی مادران و خواهرنمان را کتک ميزنند تا چادر بر سر کنند هيچ نميگوييم!
وقتی معلمان مان را دستگير ميکنند، وقتی دانشجويانمان را اخراج ميکنند هيچ نميگوييم.
من به اين موضوع فکر کردم به اين نتيجه رسيدم که ما آنجا که بايد اعتراض کنيم، اعتراض نميکنيم، ما آنجا اعتراض ميکنيم که بساط اش جور باشد. مثلاً تعداد زيادی آدم و تعدادی ماشين برای بوق زدن و کبريت برای آتش زدن.
کاری هم به اين نداريم که داريم به چه چيز اعتراض ميکنيم.
اين اعتراض ها ی ديشب تنها حسنی که داشت اين بود که فهميديم که چقدر راحت ميشود دولت را به زانو در آورد.
اينها کلی ملت را به بهانه اراذل و اوباش و طرح حجاب کتک زدند تا زهر چشم بگيرند، ولی تنها حسن ديشب اين بود که تمام آن هيبت شکست.